چند شب پیش حالم بد بود با مامان بزرگم رفتیم دکتر . مادر برگم اعتقاد داره دکترای شب از این دکترایی هستن که خوب نیستن و واسه همین که یه دارو الگی بدن میان .خلاصه رفتیم تو اتاق دکتر که دکتر معاینم کنه بعدم دکتر دارو نوشت و مادر بزرگ منم گفت اقای دکتر میدونم شما دکتر خوب نیستید اما یه دارو بدین که حالش خوب شه صبح میبرمش پیش یه دکتر درست حسابی
اقای دکتر
من
مامان بزرگم